بطور عام، ساختار و معماری BI
ابزارهایی که برای راهحلهای هوش سازمانی به روش سنتی در جهان وجود دارد،
بر اساس تکنولوژی به نامOLAP یا همان(On-Line Analytical Processing)
ساخته شده است. اماOLAP رویکردی ضعیف بهتحلیلهای چند بعدی است. بطور
کلOLAP از مکعبهایی در مجموعهای با ابعاد کوچک کهدر داخل آن دادههایی
انتخاب شدهاند استفاده میکند، ارتباطات بین ابعاد از قبلتعریف شده و همه
ابعاد ممکن (یا جوابها) از قبل محاسبه و پیشبینی شده است. هنگامیکه یک
مکعب ایجاد میشود، یک واسط کاربر نهایی(User Interface) برای یک فرد
واقعیپیادهسازی شده که تعامل با جوابهای داخل مکعب داشته باشد.
فرض کنید در یکمکعب برای تحلیل فروش در یک سازمان مقدار فروش را بر اساس
مناطق فروش، فروشنده(بازاریاب)، مشتری و ماه باشد. زمانی که این مکعب فرضی
ساخته میشود، نرمافزارمبتنی برOLAP کلیه ترکیبات عناصر دادهها را
محاسبه و ذخیره میکند، کاربر نهاییبه این دادهها از طریق یک سری فرمها
مثلاPivot Table ها تا انواع دیگر فرمهادسترسی خواهد داشت. در این مثال
فرضی کاربر نهایی محدود به تحلیل در محدوده ابعاداز قبل تعریف شده مثل
مناطق، نمایندگیها، مشتریها و ماه میباشد.
اگرکاربر بخواهد درباره فروش هفتگی، روزهای هفته یا محصولات فروخته شده (و
یا صدهاترکیب دیگر از دادهها) اطلاعاتی کسب کند دیگر شانسی برای بدست
آوردن آن ندارد،باید صبر کند که مکعب دیگری از اطلاعات مورد نیاز او ایجاد
شود که این یعنیمحدودسازی و کاهش بهرهوری و اثربخشی برای تصمیمگیران آن
سازمان. OLAP برخی ازقابلیتهای تحلیل را فراهم میکند، اما یک رویکرد
قدیمی است. در حال حاضر انواعمختلفOLAP در بازار وجود دارد، مثل: Multi
dimensional OLAP یا همان(MOLAP) وRelational OLAP یا همان(ROLAP) و غیره.
اما همه آنها همان نقاط ضعف را در پیچیدگیو عدم انعطافپذیری دارند.
پیچیدگی، زمان توسعه و استقرار را افزایش میدهدو محدودیتهایی برای تطبیق
با نیازهای کاربر ایجاد میکند. و افزایش هزینه تغییراتدر نیازمندیها را
در پیدارد. عدم انعطافپذیری قابلیت پاسخگویی به نیاز کاربر رادر زمانی
که کاربر به جواب نیاز دارد را کاهش میدهد. بنابراین از دیگر
معایبمحصولات مبتنی برOLAP، زمان و هزینه بر بودن آن را در بر دارد و
استقرار آن در هیچسازمان کوچک و بزرگی توصیه نمیشود، آنها برای استفاده
بسیار پیچیدهاند و نهایتااین رویکرد از نظر دانشاندوختگان مردود است.